شبی با گریه شب گردی
چه رسمی دارد این دنیا به دنبال نگاه ساده ای بودم
که عاشق بودنم را دیدغزل پوشیدنم را دید
و او از چشم غمگینم٬نگاهی تازه را فهمید
عجب من خاطره دارم...از آن شب های دلسردی
شبی با شعر خوابیدن شبی با گریه شب گردی
تو رفتی...و نفهمیدی... که با این قلب افسرده٬ چه ها کردی
عجب دنیای بی رحمی...همیشه غصه بارانم...نمی دانم
چه رسمی دارد این دنیا٬ نمی دانم...
نظرات شما عزیزان: