دست نوشته...
هر جای دنیا می خواهی باش
من احساسم را
با همین دست نوشته ها
به قلبت می رسانم
قایقی کاغذی میسازم و به آب می اندازم میخواهم سوار بر زورق کاغذی ام به سوی تو بیایم ازراه رودی که از چشمه ی چشمان من به دریای دل تو میریزد
♥ تـــو ♥
♫ ملــودیــ ♫
کــدام ♪ تــرانــه ى ♪ عـــاشقــانــه ای..
کــه تمـــامــ...
اشتیـــاقــمــ...
بـــر وزن نگـــاهتـــ...
شعـــر مـى شــود
و تنها باش و من تنهای تنها
که دارم وقت تنهایی سخن ها
نگاه عاشقم تا آسمانهاست
مرا تا عرش اعلا نردبان هاست
نماز خلوتم را صد قنوت است
کلام شعر تنهایی سکوت است
باید باور کنیم تنهایی
تلخترین بلای بودن نیست
چیزهای بدتری هم هست
روزهای خستهای
که در خلوت خانه پیر میشوی ...
و سالهایی که ثانیه به ثانیه از سر گذشته است.
تازه تازه پی میبریم
که تنهایی تلخترین بلای بودن نیست
چیزهای بدتری هم هست
دیر آمدن!
دیر آمدن!...
کاش باران بگیـــ ــــرد...
کاش باران بگیـــ ــــرد و شیـــــ ــــــشه بخار کند...
و من همه ی دلتنگیهایـــــ♥ـــم را رویش "ها" کنم...
و با گوشه ی آستینــــ ــــــــم همه را یکباره پاکــــــ کنم...
هان ای شب شوم وحشت انگیز
تا چند زنی به جانم آتش
یا چشم مرا زجای برکن
یا پرده ز روی خود فروکش
یا بگذار تا بمیرم
کز دیدن روزگار سیرم...
با احتیــــــــــــاط بخوانید متــن ها لغزنده است
بس که سطــــر به سطــــر باریـــــدم و نوشتـــــــــــــم
احساس تو طراوت باران است
بر زخم شکوفه های گل درمان است
هروقت که در هوای تو میچرخم
انگار نفس کشیدنم آسان است
غنچه دور از بهار می میرد
آسمان در غبار می میرد
دوستی را زمن دریغ مکن
شاخه بی برگ و بار می میرد
در هیاهوی وحشت و تردید
مرکب بی سوار می میرد
این منم آن شکوفه ی شیدا
که در آغوش خار می میرد
ای تمام امید من بیا
دلم از انتظار می میرد
می آیم مهربانم
میدانم نداشتنم رنجورت کرده و
میدانم ترس از نبودنم ویرانگرتوست
رفیق جانم همین شکیبایی در رفتن و آمدن هاست
که مارا به نگاه عشق میرساند هرجا که باشم تورا و
چشمهای مهربانت و رنج انتظار با من است
من پرنده سرزمین عشق توام
پرنده هم موقع پرواز با خیال برگشت به آشیان است که لذت
پر زدن وپرواز را می برد
درهوای تو پرپر میزنم......
امشب حس میکنم نبضم نمی زنه
انگار قلب من راهیه رفتنه
خسته شدم از این دنیای پوشالی
قلبم ازهراحساس انگارشده خالی
بی نبض وبی احساس سردرگمم امشب
درکوچه های غم بی مردمم امشب
حال وهوای شهر نمناک ودلگیره
بی تو دلم داره این گوشه میمیره
تنهایی وغربت سهم منه از عشق
نمیشه آروم شم لبریزم از هق هق
ای کاش میدیدی حال خرابم رو
زندگیه رو آب مثل حبابم رو
ای کاش میدیدی اینجا نفس گیره
روح از تنم بی تو , توو این قفس میره
sh
گفتی دلتنگ دل نوشته هایم هستی…
اما مهربانم دیگر دلی برایم باقی نمانده که بخواهد از پس ناگفته ها بنویسد
خسته از گذشته های نه چندان دور و بدون هیچ امیدی به آینده…
تنها کوله باری از خاطرات را به دوش می کشم
جایی سراغ نداری که بتوانم تنها برای لحظه ای کوله ام را بگذارم
و به اندازه چشم بر هم زدنی آرام گیرم؟
نه …
از من نخواه که کوله ام را بر شانه های تو بگذارم…
حتی شانه هایت را در رویا نیز از آن خود نمیدانم
این است حقیقت
دستـ ــ بہ صورتم نزטּ!
نقآبـ ـــ خَندآنے کہ..
بازم دلم گرفته و به اینجا پناه آوردم میخوام درددل کنم بیصدا , بی مخاطب ....
نمیدونم چند باره دیگه میتونم به بن بست برسم و راه فراری پیدا کنم
چند باره دیگه میتونم به آخره خط برسم و دوباره یه نقطه بزارم و برم سرخط
چند باره دیگه به مرز جنون میرسم و عقل با اون پرچم سرخه دلایلش بازم
به جنگ احساسم میاد خسته شدم ازین همه صبر , دلم میخواد
به سیم آخر بزنم دل و به دریا بزنم بدون قایقه ترس و احتیاط ,
منی که یه عمر دنبال احساسم راه افتادم هرجا که خواست باهاش رفتم
چرا حالا گوشه ی چهار دیواری عقلم نشستم و با غم هم اتاقی شدم
میگن گذره زمان همه چیزو حل میکنه آره حل کرد
جسارتمو , شجاعتمو , احساسمو , آرزوهامو ,همه رو
تو خودش حل کرد ازش یه جام زهر آلود درست کرد و به خورد خودم داد
ازین جام زهر چنان مسمومم که تا روز آخر به غم محکومم
به دیوانگی به بیگانگی آشنایان را ز خود راندگی
sh
sh
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 110
بازدید ماه : 756
بازدید کل : 53370
تعداد مطالب : 402
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1
Alternative content